Books Online هشت کتاب Download Free

Books Online هشت کتاب  Download Free
هشت کتاب Mass Market Paperback | Pages: 466 pages
Rating: 4.12 | 6504 Users | 236 Reviews

Point Based On Books هشت کتاب

Title:هشت کتاب
Author:Sohrab Sepehri
Book Format:Mass Market Paperback
Book Edition:First Edition
Pages:Pages: 466 pages
Published:2002 by طهوری (first published February 1977)
Categories:Poetry. Literature

Narrative In Pursuance Of Books هشت کتاب

هشت کتاب: مرگِ رنگ. زندگیِ خواب‌ه. آوارِ آفتاب. شرقِ اندوه. صدای پای آب. مسافر. حجمِ سبز. ما هیچ، ما نگاه

Declare Books As هشت کتاب

Original Title: هشت کتاب: مرگِ رنگ. زندگیِ خواب‌ه. آوارِ آفتاب. شرقِ اندوه. صدای پای آب. مسافر. حجمِ سبز. ما هیچ، ما نگاه
ISBN: 9649007903
Edition Language: Persian

Rating Based On Books هشت کتاب
Ratings: 4.12 From 6504 Users | 236 Reviews

Evaluate Based On Books هشت کتاب
آفتابي يكدست.سارها آمدهاند.تازه لادنها پيدا شدهاند.من اناري را ميكنم دانه به دل ميگويم:خوب بود اين مردم دانههاي دلشان پيدا بود.ميپرد در چشمم آب انار: اشك ميريزم.مادرم ميخندد.رعنا هم.

Hasht Ketab = Eight Books, 1976, Sohrab SepehriSohrab Sepehri (October 7, 1928 April 21, 1980) was a notable Iranian poet and a painter.Eight Books: The Death of Color 1951; The Life of Dreams 1953; Us nil, us a look Was not published until 1977; Downpour of Sunshine 1958; East of Sorrow 1961; The Oasis of Now (1965) translated by Kazim Ali with Mohammad Jafar Mahallati, BOA Editions, 2013.; The Wayfarer 1966; The Green Space 1967.تاریخ نخستین خوانش: در ماه آوریل یال 1996 میلادیعنوان: هشت کتاب:

to0pe to0pe..

من چه سبزم امروزو چه اندازه تنم هوشيار است!نكند اندوهیسر رسد از پس كوه.چه كسی پشت درختان استهيچ می چرخد گاوی در كرد.ظهر تابستان است.سايه ها می دانندكه چه تابستانی است.سايه هایی بی لكگوشه یی روشن و پاككودكان احساس! جای بازی اين جاست.زندگی خالی نيست:مهربانی هست سيب هست ايمان هست.آریتا شقايق هستزندگی بايد كرد.در دل من چيزی است مثل يك بيشه نور مثل خواب دمصبحو چنان بی تابم كه دلم می خواهدبدوم تا ته دشت بروم تا سر كوه.دورها آوایی است كه مرا می خواند.

- هر ایرانی اهل ذوقی دوره ای از جوانی عاشق سهراب سپهری می شود. دوران جوانی من هم پر از سهراب سپهری بود روزگاری که "هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی" نمی گرفت. چند قدمی بلند که در شعر و نثر و متن و تاریخ و گفتار و... برداشته باشی با صورتی سرخ و ورم کرده از سیلی واقعیت های زندگی سپهری به "موزه ی حسرت ها" منتقل می شود به دوران اشک و آه و خاطره و تخمه ژاپنی زمانی که "زندگی چیزی بود مثل یک بارش عید یک چنار پر سار... صفی از نور و عروسک ... حوض موسیقی .. و ". سپهری مال وقت هایی ست که پوست ظریف

به نام اوفرض محال که محال نیست فرض کنید که نیما نبود و چنین تحول شگرفی در شعر فارسی به وقوع نمیپیوست. به راستی چه میشداحتمالا اخوان یک شاعر قصیده سرا میشد در حد و حدود همان دوستانش در انجمنهای مشهد (بعید میدانم حتی به ساحت بزرگی چون بهار هم نزدیک میشد) در مورد فروغ و سپهری و شاملو هم اگر فرض بگیریم که پس از تلاشهایی مذبوحانه شعر را رها نمیکرند شاعر چندان شناخته شده ای هم نمیشدندولی نیما چه کرد کاری کرد که شاعر به ما هو شاعر مطرح شود نه یک صنعتکار صرف که به صورت انگشت شمار منِ واقعیش را در شعرش

با احترام به تمام طرفداران سهراب سپهری هیچوقت با اشعارش ارتباط برقرار نکردم!

0 Comments:

Note: Only a member of this blog may post a comment.